کد مطلب:77926 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

حکمت 125











و قال علیه السلام و قد رجع من صفین، فاشرف علی القبور بظاهر الكوفه: «یا اهل الدیار الموحشه و المحال المقفره و القبور المظلمه، یا اهل التربه، یا اهل الغربه، یا اهل الوحده، یا اهل الوحشه، انتم لنا فرط سابق و نحن لكم تبع لاحق، اما الدور فقد سكنت و اما الازواج فقد نكحت و اما الاموال فقد قسمت. هذا خبر ما عندنا، فما خبركم ما عندكم؟» ثم التفت علیه السلام الی اصحابه فقال: «اما لو اذن لهم فی الكلام لاخبروكم ان خیر الزاد التقوی.» یعنی و گفت علیه السلام و حال آنكه مراجعت كرده بود از جهاد صفین، پس بلند شد بر قبرهای پشت شهر كوفه كه ای مردمان سراهای وحشتناك و جاهای بی آب و علف و گورهای تاریك، ای مردمان خاك، ای مردمان ولایت غربت، ای مردمان تنهایی، ای مردمان وحشی، شما از برای ما پیش فرستاده اید و پیش رونده اید و ما مر شما را پیرویم و ملحق شونده ایم، اما خانه های شما (را)، پس به تحقیق كه مسكن كردند و اما زنان شما (را)، پس به تحقیق كه شوهر كردند و اما مالهای شما (را)، پس به تحقیق كه قسمت كردند. این خبری است كه در نزد ماست، پس چه چیز است خبری كه در نزد شما است؟ پس التفات كرد علیه السلام به سوی اصحاب خود پس گفت: آگاه باشید كه اگر اذن داده شده بود مر این مرده ها را در سخن گفتن، هر آینه خبر می دادند شما را به اینكه به تحقیق كه بهترین توشه ی آخرت تقوی و پرهیزكاری است.